برای تو مینویسم برای تویی ک امروز خنده را از لبهایت رانده ای تویی ک امروز سر هر مسئله ی کوچک یا بزرگی زانوی غم بغل گرفته ای تویی ک امروز چشمانت را روی زندگی ات بسته ای سر از گریبان بیرون بیاور و چشمانت را باز کن به اطرافت نگاه کن و همه ادمها را از نظر بگذران کجای این دنیا کسی را میبینی ک از فردایش خبر داشته. کسی که زمان اخرین هم اغوشی با معشوقه اش را میدانسته، کسی که زمان اخرین نگاهش را میدانسته، اخرین لبخندش را، اخرین دوستت دارمش را، اخرین کلامش را خاطره بازی «کرونا»
شاید فردایی نباشد...
غریب آشیانه و آشنای غربت
اخرین ,ک ,ای ,تویی ,کسی ,زمان ,تویی ک ,ک امروز ,را میدانسته، ,ای تویی ,را، اخرین
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت